در راستاي تسريع رشد و تعالي اقتصاد كشور ورفع معضلات روزمره زندگي هموطنان به عنوان يك وظيفه ملي ، نگاه ويژه به بحران مسكن از مهمترين وظايف مسئولين و كارشناسان كشور است. در اين زمينه با توجه به ماهيت فني و اقتصادي حوزه مسكن از يك سو و تبعات سياسي و اجتماعي آن نزد مردم از سوي ديگر هيچ گونه برنامه ريزي و روش هاي مقطعي و مسكن گونه پاسخگو نبوده و لزوم برنامه ريزي جامع نگر و راهبردي از هميشه بيشتر احساس مي شود. در اين مقاله به كاربرد مصالح جديد به عنوان راهبردي مبتني بر برنامه ريزي استراتژيك ارزش براي عبور از اين بحران پرداخته شده است . بر اين اساس با رويكرد به سه ديدگاه مسائل اقتصادي و فني مصالح سنتي ، اهميت صرفه جويي در منابع انرژي و بحران كمبود آب راهبرد پيشنهادي به تصوير كشيده مي شود . افزون بر اين ، در هر بخش مستندات توجيه پايه ارزش مصالح جديد ساختماني در قياس با روش هاي سنتي از نظر كاربردي ، اعتباري ، مبادله اي يا هزينه اي مورد بررسي قرار مي گيرد . اين مطالعه ارزش بر پايه تجربه مستقيم نگارنده گان در مشاوره و اخذ مجوزهاي اجرايي براي كاربرد چند نوع از مصالح نوين مورد استفاده در صنعت ساختمان استوار است كه به عنوان نمونه هاي شاهد مطالعات استفاده شده اند.